یادداشت های یک مهاجر افغان

ساخت وبلاگ
خلیفه جان چقدر سن داری؟دستی به ریشش می کشد می گوید پنجاه باشم یا شصت  ولی پنجاه با شصت خیلی تفاوت دارد؟ نمی دانم مادرم می گفت چند سال بعد از سقوط ترکی . ولی پدرم می گوید تو هشت سال بعد از برف کوچ بدنیا امدی . اوضاع تاریخ تولد برای همه ماافغان ها چیزی شبیه این تاریخ هاست، خود من هنوز نمی دانم تاریخ تولددقیق والدینم چه سالی ست. دوستی می گفت برادر تولدت مبارک اما من دو ماه قبل تولدت را در توییتر تبریک گفتم و چند ماه قبل در اینستاگرام ،خیریت است؟ سری به فیس بوک های تان بزنید امروز روز میلاد نود درصد از دوستان افغان تان است، یک اروپایی خواهد گفت عجیب نیست ؟چرا شما افغان ها همه تان در یک روز بدنیا ا یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : اول,ژانویه,تولد,همه,افغان, نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 129 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:15

افغان هستم ، مهاجر در ایران ، ساکن مشهد.
می نویسم ، تنها برای سایه ام .
و مرد آنگاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست / ابوالفضل بیهقی

vebbikas(at)yahoo(dat)com

twitter : ali_boda

facebook: ali.boda.5

telegram: ali boda

instagram: alibodafazeli

http://alifazely.blogspot.com

https://telegram.me/GolshahrLetters

یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : سلفی,موز, نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 140 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:15

چند روز که  به نوروز ماند، ته دل یک افغان یک چیز است که خار خار می شود ، تمام مدت به ان فکر می کند ، دوست دارد همین که افتاب زد ان اقدام مهم و حیاطی را انجام دهد البته می دانم که حیاتی در اینجا اینطور نوشته  می شود نه این طور " حیاطی" . خوب باید گفت که بیشتر این کار مهم در حیاط  خانه باید انجام شود ، البته خیلی از مسن تر ها ان را کنار خیابان و کوچه هم انجام می دهند ، ابزارش هم خیلی در دسترس است یعنی تقریبا همیشه هست ، خوب بعد از این همه اسمان ریسمان هنوز نگفتم که ان اقدام حیاتی چیست ، اینکه یک تیغ برداری و تمام موهای سرت را از ته بتراشی . واقعا چه لذتی از این بالاتر که سرت را سبک کنی و نسیم و یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : پاکی, نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 133 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:15

  وقتی موشک های سپاه داعش را زدند و موجی از شادی ایران را فرا گرفت ، هر ایرانی لبخندی بر لب داشت ، احساس غرور کردند و گفتند این است جواب ما ، هیچ کس از من افغان نپرسید اهای "وطن دار" احساس تو چیست ؟ وطندار گاهی ایرانی ها اینطور ما را خطاب قرار می دهند وقتی که طبع شان خوش است.بگذارید خود این سوال را پاسخ گویم ، بعنوان یک افغان احساس بچه یتیمی را دارم که با حسرت نگاه می کند ، نگاه می کند و می بیند بچه ی همسایه دعوا کرده کتک خورده و پدرش دست نوازش بر سرش می کشد . احساس بچه یتیمی را دارم که سیلی می خورد و یک نفر نیست بگوید چرا این بینوا را انقدر می زنید چکار کرده است گناهش چیست ؟  داعش و القاعده و یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : بچه,یتیم, نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 118 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:15

اداره اتباع بیگانه هر بار مرا شگفت زده می کند،من بیگانه ای که گاه گاه اینجا کاری دارم زیاد نمی ایم ، زمین اینجا هم فراز و فرود دارد برای رفتن باید کمی خم شوی که سربالایی را بالا بروی ، راننده تاکسی های اینجا برای خود سایه بانی زده اند .اینبار هم مشغول بگو مگو و دعوا هستند ، ولی نه با مشتری که میان خودشان_ وقتی طرف مگه دربست خوب دربست یعنی چییعنی ایکه تو بپری وسط با ماشین پر که مو توره موبوروم؟همهمه بالا می گیرد سر بالایی تمام شده حالا در نشیب جاده امتغییر جالب و خوب اینجا همین دستشویی هایش هست که سرراه گذاشته اند دیگر مجبور نیستی بروی ان سوی محوطه .درب ورودی دو پیرمرد مسعول این هستند که بپرسن یادداشت های یک مهاجر افغان...
ما را در سایت یادداشت های یک مهاجر افغان دنبال می کنید

برچسب : قدرت,رسانه, نویسنده : 3vebbikasf بازدید : 130 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:15